توصیه ها و دستوراتی ویژه ماه مبارک رمضان
آنچه می خواهم خدمت شما عرض کنم با توجه به برنامه سلوکی است که سالکان پس از پشت سر گذاشتن ماه های رجب و شعبان و در آستانه ماه رمضان باید مورد توجه قرار دهند. ماه رمضان اصولا ماه فوق العاده ای است و هرچه انسان درباره اش در آیات، روایات، و ادعیه جلو می رود اصلا انتها ندارد. یادتان هست که قبلاً برایتان نقل کردم که میرزا جواد آقای ملکی تبریزی چگونه با شدت و حدت آن روایت[1] را در فضیلت ماه رجب نقل می فرمود؟ و نقل می کرد که آن مَلَک داعی چگونه از شب تا اذان صبح مردم را با آن عبارات بلند خطاب می کرد؟ ایشان معتقدند در ماه رمضان آن خطاب از حلول ماه تا پایان آن، شب و روز، همواره از آن ملک صادر می شود. که کیانند بیایند استغفار کنند، کیانند عبادت کنند، کیانند که روزه بگیرند، کیانند که درب خانه خدا بیایند و. . . (البته من خود روایت را پیدا نکردم و به نقل میرزا جواد آقا اکتفا کردم. )آنچه می خواهم خدمت شما عرض کنم با توجه به برنامۀسلوکی است که سالکان پس از پشت سر گذاشتن ماههای رجب و شعبان و در آستانه ماه رمضان باید مورد توجه قرار بدهند.
رمضان، ماه سوزانده شدن گناهان
رمضان در لغت به معنای سوزانیدن است: "رَمِض یومنا، یَرمَض، رَمَضًا یعنی اشتدّ حرّه". لذا الرَّمَض و الرَّمْضاء به معنای شدت حرارت است. روایتی داریم از رسول اکرم (ص) که می فرمایند: «شهرُ رمضانَ سُمِّیَ بذلک لِأَنّه یُرمِض الذنوبَ[2]» علت اینکه ماه رمضان را رمضان نامیده اند این است که در ماه رمضان گناهان سوزانده می شوند و آتش می گیرند. در این خصوص تعبیر زیبایی از استاد[3] وجود دارد که می فرمودند این روایت نه به این معناست که در ماه رجب و شعبان گناهان پاک نمی شود و به ماه رمضان می رسد، در ماه شعبان و رجب هم گناهان پاک می شود؛ اما مراتب پاک شدن فرق می کند. مثلا فرض کنید می خواهید ظرف کثیفی را پاک کنید: اول آن را می شویید، اگر پاک نشد صابون می زنید، سپس وایتکس می زنید، بعد با اسید می شویید، ولی اگر باز هم کاملا پاک نشد، در این جاست که می گویند برای اینکه ظرف پاک پاک شود، ظرف را در کوره بگذارید، در آتش بگذارید تا جرم هایی که در خلل و فرج ظرف رفته و با اسید هم پاک نشده، پاک شود.
هر کس، در هر مرتبه ای که باشد، محتاج ماه رمضان است.
عرض بنده این است که هر کسی در هر مرتبه ای که قرار دارد، اگرچه ماه شعبان را هم به درستی درک کرده باشد، ماه رجب را هم به درستی درک کرده باشد، باز هم محتاج ماه رمضان است. این طور نباشد که بگوید من پاک و بدون گناه وارد رمضان شدم، دیگر چه گناهی دارم که در این ماه آمرزیده شوم؟ گناهانی هست که به خلل و فرج روح در طول بیست سال، سی سال، پنجاه سال آن چنان نفوذ پیدا کرده که به این سادگی ها پاک نمی شود، و ماه رمضان ماه آتش زدن آن گناهان است. و چه گناهی بالاتر از انانیت و منیت داشتن برای سالک وجود دارد؟
در اشعار ابن فارض آمده است: «وجودُک ذنب لا یُقاس به ذنب»همین که می گویی "من"، این گناهی است که هیچ گناهی با آن قابل مقایسه نیست. همین که می گوییم "من"، این هوای نفس است. این همان ظریف ترین خدایی است که همه عبادت می کنند. و این قبیل معبودها، این شرک ها، این هاست که باید در ماه رمضان آتش بگیرد. لذا نامگذاری ماه رمضان به این نام به خاطر همین ریزه کاری هاست. در ماه رمضان همه، از عابد و زاهد، فاسق و صالح، همه باید به درب خانۀخداوند بروند:
- فاسق به دلیل گناهان بیِّن خود،
- عابد به خاطر دل خوشی به عبادتش،
- سالک به خاطر توجه به انانیتش، در هر مرتبه ای که وجود دارد.
امام سجاد(ع) در دعای خودشان گریه و زاری می کنند، می گویند خدایا، گناهان مرا ببخش. این تعبیر به آن خاطر است که توجه، به همین مرتبه و انانیت است که من در عالم بشریت ام؛ توجه به بشریت خودم دارم. هرکس در مرتبۀخودش توجه به این انانیت باید داشته باشد. لذا ماه رمضان خیلی با ارزش است.
فضیلت و اهمیت روزه ماه رمضان
گرسنگی کمترین خورش پروردگار در ماه رمضان است و در حدیث معراج هم -که مقداری از آن خوانده شده است- دیده شد که چقدر به گرسنگی توصیه شده است. حتّی گرسنگیِ بدون نیت هم انسان را سبک می کند؛ در روایت هست که اگر کافر هم گرسنگی بکشد، خداوند به او حکمت عطا می کند، گرچه این حکمت وبالش می شود. مرتاضهای هندی با اینکه در کفر و بت پرستی غوطه ور هستند، اما وقتی گرسنگی می کشند، نورانیت پیدا می کنند و حداقل چیزی که کسب می کنند اینست که می توانند از غیب خبر بدهند، می توانند با چشمان یک شیء را بلند کنند یا این که با جن و شیاطین ارتباط برقرار کنند. لذا گرسنگی بدون نیت هم خاصیت دارد.
و روزه گرسنگی با نیت قلبی است. مرحوم میرزا جواد آقا می فرمایند: در ماه رمضان خداوند بنا بر نیت انسان چشم دلش را به مرتبه ای باز می کند. با در نظر گرفتن این مطلب، در روایت است که: قال اللّه عزّ و جلّ: الصّوم لی و أنا أجزی به [4]اگر أجزی را به فتح الف بخوانیم یعنی من به آنها اجر می دهم نه اینکه به ملائک بگویم تا به آنها اجر دهند. ولی اگر روایت را با دیدگاه عرفا بخوانیم - مانند امام که خداوند رحمتشان کند-، این روایت را این طور می خواندند: "الصوم لی و انا أجزی (به ضم الف)" من جزای آن هستم؛ که مقام خیلی بالایی است. و نظر مرحوم میرزا جواد آقا همین است که عرض شد. کسی که برای بهشت روزه می گیرد، انا اجزی (به فتح الف) برایش صدق می کند؛ کسی که برای رسیدن به مقامهای بالای بهشتی روزه می گیرد، باز انا اجزی (به فتح الف) برایش معنا پیدا می کند؛ اما کسی که روزه می گیرد تا به آن مقامات لطیف تر برسد، و فقط برای خداوند روزه می گیرد و کاری هم به چیز دیگر ندارد، انا اجزی (به ضم الف) برای او صدق می کند. لذا می بینیم که اجر روزه دار به نیت آنها بستگی دارد.
اهمیت روزه همراه با کنترل زبان
گاهی این روزه در ظرف خودش قرار می گیرد، و گاهی قرار نمی گیرد ما گاهی در ایام دیگر سال مثل ماه رجب، در پنجشنبه ذی القعده، یا در دهه ذی الحجه روزه می گیریم، در این صورت روزه در ظرف خودش قرار نگرفته است گرچه توصیه شده که این روزه ها را بگیرید، خیلی خوب است، اما وقتی روزه در ظرف خود یعنی ماه رمضان قرار می گیرد، غوغا می کند.
بگذارید اول فضیلت روزه در غیر ظرفش را برایتان بگویم. روایت زیاد است ولی هیچ چیز زیباتر از همین روایت حدیث معراج - که با همدیگر داریم می خوانیم – نیست. می فرماید: "یا احمد، و عزتی وجلالی"قسم به عزت و جلالم (تعبیر بسیار زیباست دقت کنید) ما اول عباده العباد و توبتهم و قربتهم الا الصوم و الجوع والصمتاول قدم بندگی بندگان خاص من و توبهی آنها، و اول مرتبۀنزدیکی آنها به من این است: الصوم و الجوع و طول الصمت و الانفراد من الناس. اول قدم روزه است و گرسنگی و سکوت و عزلت و إن اول معصیت یعملها العبد شبع البطن، فتح السان بما لایعنی، مخالقة المخلوقین...و اولین گناهی که بنده مرتکب می شود (و از من دور می شود درست ضد قبلی است): شکم پُری، حرف زیاد زدن و با آدمهای نا اهل رفاقت کردن است. الباقی را در فصل33 خودتان مراجعه کنید. حالا فصل 35 را نگاه کنید: یا احمد، لیس شیء من العباده احب الی من الصوم والصمت؛ فمن صام و لم یحفظ لسانه کان کمن قام و لم یقرا فی صلاته شیئا فاعطیه اجر القیام و لا اعطیه اجرالعابدین. هیچ بندگی، هیچ عبادتی محبوب تر نزد من نیست جز روزه و سکوت؛ کسی که روزه بگیرد و زبانش را حفظ نکند مانند کسی است که به نماز می ایستد ولی قرائت نمی خواند؛ من اجر قیام نماز را به او می دهم ولی اجر نمازگزار را به او نمی دهم. لذا فهمیده می شود که روزه در کنار سکوت است.
البته سکوت به معنای اصلا حرف نزدن نیست؛ گرچه با دیدگاهی این طور هم هست، ولی بنده به شما توصیه نمی کنم زیرا موجب افراط و تفریط می شود و ممکن است خدای نکرده به گناه بیفتید، ولی اندازه حداقلی مورد نظر ما کنترل زبان است. تا آنجا که می فرماید کسی که روزه بگیرد و زبانش را حفظ نکند مانند کسی است که به نماز می ایستد ولی قرائت نمی خواند.
فضیلت ماه رمضان
حال می رسیم به ارزش روزه در ظرف خودش یعنی ماه رمضان. این مطلب به خصوص برای کسانی است که نمی توانند در ماه رمضان روزه بگیرند، آنها باید شأن این ظرف را حفظ کنند، هر چند در آن صوم قرار نگیرد. در باب ارزش ماه رمضان این روایت را از امام صادق(ع) عرض می کنم: شهر الرمضان شیء لا یشبه شیء من الشهور هیچ ماهی از ماهها شبیه ماه رمضان نیست. فلذا در لسان اهل بیت هست که نگویید رمضان، این ماه خیلی قیمت دارد، بگویید شهر رمضان. ما در روایات "رمضان" کم داریم دائما این طور هست: "شهر رمضان".
در روایات داریم که در قیامت ماه رمضان مثل قرآن شفاعت می کند، برخی را به بهشت دعوت می کند و برخی را نیز طرد می کند. خلاصه ماه رمضان حساب خاصی دارد.در روایت داریم تمام کتب آسمانی در ماه رمضان بر پیامبران الهی نازل شد. این روایت را علامه مجلسی در کتاب بحار الانوار نقل می کند: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان بر حضرت ابراهیم نازل شد، تورات بر موسی در شب ششم ماه رمضان نازل شد، انجیل در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان بر حضرت عیسی (ع) نازل شد، زبور داود (ع) در شب هجدهم ماه رمضان نازل شد و قرآن در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بر نبی اکرم(ص) نازل شد. این یک حسابی دارد.
ماه رمضان، ماه ولایت
بنده می خواهم به لحاظ عقلی به موضوع نگاه کنم: اگر ما اتحاد بین ظرف و مظروف را بپذیریم، معلوم می شود ماه رمضان اگر باز شود، گویی کتب الهی است. ماه رمضان اگر باز شود گویی معنای ولایت است. این معنا از سوره قدر هم به خوبی قابل برداشت است. در واقع سوره قدر توضیح ماه رمضان است. یک شاهدش آیۀاول این سوره است که می فرماید: انا انزالناه فی لیله القدر و ما ادراک ما لیله القدردر روایت داریم: اللیله هی فاطمه(س). لیله مصداقش در اینجا صدیقه طاهره(س) می باشد و استاد می فرمود عجیب این است که به حساب اینکه لیله تاریک است، مراد از لیله در اینجا وجود جسمانی صدیقه طاهره می باشد. یعنی حتی وجود جسمانی یعنی تاریک حضرت - فضلا از مراتب نورانی ایشان: جسم برزخی ایشان، و مراتب بالاتر از آن، یعنی جسم نورانی ایشان_ حتی جسم مادی ایشان آنقدر شرافت دارد که خداوند می فرماید انا انزلناه فی لیله القدر که الیله هی فاطمه(س) روایتش را علامه مجلسی در بحارالانوار ذیل تفسیر همین آیه شریف نقل می کند. [5]
بعد در روایت آمده که: و القدر هو الله و مراد از قدر خداوند می باشد «و ما قدر الله حق قدره». قدر یعنی خداوند ترکیبش این می شود ما قرآن را در ماه رمضان در دامن صدیقه طاهره(س) ای که خدا بود یعنی زهرای خدا قرار دادیم. لیله القدر اضافه مضاف و مضاف الیه می باشد. شما لیله را بردارید و بگذارید زهرا، قدر را هم بردارید و به جایش بگذارید الله؛ می شود: زهرای خدا. لذا اگر ما بخواهیم حقیقت ماه رمضان را باز کنیم -کما اینکه در لسان اولیاء هم هست- زهرای خداوند به معنای ظرف و مظروف آشکار می گردد. لذا بنده به رفقا توصیه می کنم در ایام ماه مبارک رمضان به صدیقه طاهره(س) خیلی متوسل شوید. درست است که ماه رمضان ماه خداست ولی ظرف خداوند گویی در این ماه وجود مبارک صدیقه طاهره می باشد. همچنین به امام عصر(عج) نیز خیلی متوسل شوید از طریق های مختلف هر طور که دوست دارید، هدیه بفرستید، زیارت ایشان را بخوانید -مخصوصا زیارت آل یس-. ماه رمضان ترکیبی از این دو بزرگوار است امام عصر(عج) به لحاظ ولایت و صدیقه طاهره(س) به لحاظ اینکه ظرف قرآن، ظرف پروردگار، ظرف ظهور حق و ظرف ولایت می باشند.
ماه رمضان، ماه سلام الهی
حالا به آیۀآخر سوره قدر عنایت کنید: سلام هی حتی مطلع الفجر. دریا دریا حرف ادبی در این آیه است؛ چه رسد به حرفهای عرفانی: لفظ سلام در ایه خبر مقدم است؛ چرا؟ به خاطر اینکه مقدمش "هی" است. پس آیه به این صورت در می آید: تلک لیله سالمه حتی مطلع الفجر؛ یعنی شب قدر -که همان بیست و سوم ماه مبارک رمضان می باشد- لیله القدر "سالمه". لفظ "سالمه" می شود خبر لیلة القدر و لفظ "حتی" هم می شود غایت. و معنایش این می شود: شب قدر سالم است. و بریء از همه عیب هاست تا طلوع فجر. اگر معنی اینطور است، پس چرا آیه طور دیگری فرموده؟ اولا خبر برای تاکید مقدم آمد. ثانیا سالمه نیامد سالم هم نیامد بلکه لفظ سلام آمد.
معمول این است که گفته شود "زید عادل"؛ ولی وقتی گفته می شود "زید عدل" یعنی آنقدر ظهور عدل در زید زیاد است که گویی زید یک پارچه عدل است، خود عدل مجسم است؛ لذا گویند مبالغه بر عدل است. در شب قدر آنقدر این برکت، رحمت، اسم سلام الهی، آنقدر از آسمان فرو می ریزید که حساب ندارد. حتی سالم از عیوب هم نیست بلکه یکپارچه سلامت است، سلام است نه سالم. با این حال آیه نفرمود: "تلک اللیله سلام" بلکه سلام را مقدم آورد: "سلام هی حتی مطلع الفجر"، تا تاکید بیشتری کند. این فشرده ای از نکات ادبی آیه بود، نکات دیگرش بماند برای بعد.
هشدار در مورد ماه رمضان
این ماه رمضان یک شب قدری دارد که یکپارچه سلامتی از تمام عیوب است؛ در روایت داریم که در این ماه آنقدر ملائک بر زمین می آیند که نمی شود در زمین جای پایی باشد الا اینکه قبل از آن در آنجا ملکی پا گذاشته باشد. بنده عرضم این است که در چنین موقعیتی که این همه برکت است حالا روزه هم در آن بگیرد دیگر چیزی باقی می ماند که عیب داشته باشد؟ آنگاه به آن کسی خاسر و محروم و بدبخت و خاک بر سر باید بگوییم که این ماه بیاید و باز هم دستش خالی باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند[6] "من انسلخ عنه شهر الرمضان" کسی که ماه رمضان از او عبور کند "و لم یُغفَر له" و مشمول مغفرت پروردگار قرار نگیرد "فلا غَفَر الله له" ایشان می گوید خدا او را نیامرزد. وقتی پیامبر رحمت می گوید خدا نیامرزدش خیلی هشدار خطرناکی است. این روایت را مرحوم میرزا جواد آقا می گویند خوشحال نباشید که این روایت را پیامبر اکرم(ص) فرمودند، اتفاقا هشدار است.
در این خصوص آقای جوادی آملی تعبیر زیبایی دارند. ایشان می فرمایند اگر ما در ماهی بودیم که شیاطین را غل و زنجیر نکرده بودند، رحمت های الهی نازل نمی شد، ملائکهی رحمت کمک نمی کردند، در آن ماه اگر کسی گناه بکند یا کار بدی انجام دهد، مثل سایر ماه های سال باید توبه کند، استغفار کند، به هر حال کار بدی کرده. اما اگر او را بیاورند در نزد مولا، در گل و ریحان و باغ و چمن، دائم هم دارند از او پذیرایی می کنند: رحمتهای پروردگار چپ و راست از بالا و پایین و از هر طرف و همه جهت او را در بر گرفته باشد و قرآن نیز نازل شده باشد و در مقابل سگ های مولا را هم بسته باشند، شیاطین را غل و رنجیر کرده باشند، در این همه نعمت باز هم انسان کثافت بخورد، تو باغ هست ولی کثافت می خورد. داخل باغ و در کنار گل و ریحان است اما باز با کثافات خودش را آلوده می کند، بوی گند و کثافت و و میته می دهد، این آدم را باید چه کار کرد؟
ما خوشحال نباشیم در ماه مبارک رمضان شیاطین را غل و زنجیر کرده اند، از یک لحاظ خوشحال باشیم ولی از طرف دیگر یک هشدار تند است برای ما که خودت را محک بزن. اگر در ماه رمضان هم تو برنگشتی، پیداست وضعَت خیلی خراب است، تو ماه رمضان هم عوض نشدی پیداست وضعت خیلی خراب است. لذا پیامبر اکرم(ص) فرمودند: فلا غفر الله له. دیگر خدا نیامرزدش. این تعابیر را نگاه کنید: وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ[7] ما خیلی ها را اصلا برای جهنم خلق کردیم. در حالیکه می دانیم خداوند هرگز کسی را برای جهنم خلق نکرده است، این تعابیر برای این است که آدم هایی که در ماه رمضان هم گناه می کنند، گویی خداوند نطفۀآنها را برای جهنم قرار داده است. ما جزء این دسته از افراد نباشیم.
چند دستور عملی
لذا چند دستور عملی را فشرده خدمت دوستان عرض می کنم تا با این آمادگی وارد ماه رمضان شویم. مانند کسانی که می خواهند به مکه مشرف شوند، به عتبات عالیات مشرف شوند، آنها باید از همین جا غسل توبه کنند، از همین جا دلشان مضطرب باشد که آیا امام هشتم، امام سوم، امام اولمان در نجف، آیا ما را می پذیرند یا خیر؟ از حالا باید دلهره داشته باشیم برای ماه رمضان، که ای ماه عزیز، ای که خانه خدایی! - ماه شعبان حریم خانه خداست و ما داریم هر لحظه به خانه خدا نزدیک می شویم- آیا من جزء آن حاجی هایی هستم که اجازه بدهند دور خانه خدا بچرخم؟
عزیزی از دوستان از مکه آمده بود؛ می گفت خواب دیدم که نامۀعملم را به من دادند، تا خواستم نامه را عرضه کنم شیرازۀنامه در رفت و اوراقش روی زمین پخش شد. داشتم نامۀعملم را که هر ورقش گوشه ای افتاده بود جمع می کردم که درب خانه خدا را بستند و گفتند وقت نامه دادن تمام شد. ما جزء کدام ها هستیم؟ اصلاً قبول می کنند که نامه عمل ما را در ماه رمضان به محضر امام عصر(عج)ببرند؟ یا اصلا نامه عمل ما را قبول هم نمی کنند و می گویند این اصلا رفوضه است. ارزش ندارد به محضر امام عصر(عج) عرضه بشود!
کم کردن اشتغالات روزانه
اولا تا می توانید از اشتغالات یومیه کم کنید تا حدی که انسان وظیفه اش را انجام دهد. ماه رمضان ماهی است که اشتغالات دنیایی در آن کراهت دارد. عرض نمی کنم که کار نکنید زیرا یکماه که نمی شود آدم بیکار باشد. ولی انسان کلا کارش را کم کند. ماه، ماه میهمانی خداست، در ماه میهمانی خدا آدم باید واقعا همتش به میهمانی باشد.
لذا از شبهایش مخصوصا این شبها -که الان خیلی کوتاه شده و تا سر بجنبانید سحر می شود-، زیاد استفاده کنید. اینجانب در اوقات معمول به رفقای اهل تهجّد می گویم حداقل باید یک ساعت، یک ساعت و نیم به اذان صبح از خواب بیدار شوند. حال تصور کنید در ماه رمضان، نیم ساعت می خواهید سحری بخورید می شود دو ساعت، نیم ساعت هم یک دعای مختصری بخوانید می شود دو و نیم ساعت. مگر این شبها چند ساعت است که ما حواسمان را جمع نکنیم. لذا از روز کمک بگیرید استراحت کنید و فشار بیخودی هم به خودتان نیاورید. آدم شب بیدار باشد و چرت بزند فایده ندارد.
در روایت داریم که کسی نزد امام صادق(ع) می رود و می گوید من کل قرآن را در چه مدّت بخوانم؟ اگر شصت روزه بخوانم خوب است؟ امام می فرمایند"لا، لا، لا" بعد او اصرار می کند، کم می کند، تا خلاصه می رسد به یک ماه. حضرت می فرمایند من دوست ندارم شما از یک ماه کمتر ختم قرآن داشته باشید. بعد امام می فرمایند ما قرآن با تدبر از شما می خواهیم، و با تدبر قرآن خواندن زحمت دارد؛ نمی شود آدم تند تند بخواند. لذا زودتر از یکماه ختم نکنید. البته ناگفته نماند بنده در روایت دیگری دیده ام که شخصی نزد رسول اکرم(ص) همین طور چانه را می زند و از یکماه شروع می کند، کم می کند، کم می کند تا به سه روز می رسد. پیغمبر(ص) از سه روز کمتر را اجازه نمی دهند. گرچه این برای مسلمان های صدر اسلام بود که جز خواندن قرآن کاری نداشتند. نه روایت در کار بود نه کتابهای دیگر. فقط کارشان از صبح تا شب قرآن خواندن بود. البته جای دیگر تا ده روز هم ذکر شده است ولی ده روز کمتر نداریم. ماه رمضان ماه قرائت قرآن است، ماه وقت گذاشتن روی کارهای عبادی است، ماه اصلاح کارهای آخرت است. مثلا آدم وصیت نامه اش را درست کند.
عزلت از اهل دنیا و گناهکاران
ثانیا عزلت از افرادگناهکار. بنده معتقد هستم ارتباطات اجتماعی با آدمهای اهل گناه و اهل دنیا -انسان کاملا حس می کند-، کدورت می آید. پس ارتباطات را با این افراد کم کنید. مخصوصا شب نشینی ها، افطار دادن ها. نمی گویم شب نشینی نباشد؛ این خیلی هم خوب است؛ ولی مراقب باشیم در این افطاری ها یک غیبت، تهمت، یا چنین حرفهایی نباشد. این حرفها همه اش باعث کدورت می شود، انسان میهمانی که می خواهد برود خودش را آماده کند تا از آدمهایی که ناجور هستند حریم بگیرد؛ تا می خواهند وارد گناه شوند به نحوی حرف را عوض کنید.
زیارت اهل قبور
نکته بعدی زیارت اهل قبور است که خیلی توصیه شده است. بنده دستورات خاص را به بعضی از رفقا به صورت خاص می دهم ولی به صورت عمومی عرض می کنم حداقل هفته ای یکبار به قبرستان بروید؛ کمتر نکنید. یعنی در ماه رمضان چهار بار. اگر انسان بتواند به تنهایی برود، بهتر است، و اگر بشود در اوقات خوش و اگر بشود به قبرستانهایی برود که در آنها آدم زیاد نبیند بهتر است. چون ما می خواهیم به قبرستان برویم که مرده ببینیم، قبر ببینیم، مخروبه باشد بهتر است. قبرستانهایی که گل و ریحان باشد مطلوب نیست. باید آدم را به یاد مرگ و قیامت و غصه قیامت بیندازد. لذا به رفقا عرض می کنم مثلا قبرستان ابن بابویه یا امام زاده عبدالله در نزدیکی شهر ری، بهتر از بهشت زهراست. قبرستانهایی که خلاصه حال مرگ و حال نزع را به انسان بدهد. چون به قول استاد هدف کنده شدن از دنیاست. میهمانی پروردگار زمانی شکل می گیرد که با دامن آلوده به دنیا به میهمانی نیایید و قبرستان رفتن به این کمک می کند.
قرائت با تدبر قران و قرائت دعای سحر
همچنین این دستور استاد را به شما عرض می کنم که دعای سحر را فراموش نکنید؛ و در تمام سحرها بخوانید. همان دعای اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه و. . . [در جای دیگر استاد فرمودند این دعا در قنوت نماز وتر در نماز شب خوانده شود که برکاتش در طول سال مشخص می گردد] دیگر اینکه قرائت با تدبر قرآن را فراموش نکنید.
کنترل کلام
اینها دستورات عمومی بود. دستور خاص من به شما رفقا این است که نسبت به صحبت کردن مراقب باشید. سعی کنید حتی الامکان صحبتهای زائد و صحبتهایی را که انسان را با آدمهای گناهکار درگیر می کند و بگو مگو های اجتماعی را در این ماه به صفر برسانید. لذا اگر رفقا سوال کنند که شما برای مراقبه ماه رمضان چه توصیه ای می کنید من می گویم مراقبه حدیث معراج! یعنی مراقبه بر زبان که اگر انسان زبانش را در ماه مبارک رمضان کنترل کند، روزه اش مانند نمازی است که با قرائت صحیح خوانده شود.
پی نوشت:
[1] السَّیِّدُ عَلِیُّ بْنُ طَاوُسٍ فِی الْإِقْبَالِ، عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَصَبَ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَکاً یُقَالُ لَهُ الدَّاعِی فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ یُنَادِی ذَلِکَ الْمَلَکُ کُلَّ لَیْلَةٍ مِنْهُ إِلَی الصَّبَاحِ طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ وَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی أَنَا یسُ لَسَنِی وَ مُطِیعُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِی الشَّهْرُ شَهْرِی وَ الْعَبْدُ عَبْدِی وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِی فَمَنْ دَعَانِی فِی هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِی هَدَیْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 535
[2] بحار الانوار، ج 55، ص 341-
[3] مرحوم آیت الله سعادت پرور
[4] تهذیب الأحکام، ج4، ص 152
[5] بحارالأنوار، ج43، ص 65، أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ
اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا
[6] اقبال، ص 270
[7] اعراف، آیهی 179
نظرات شما عزیزان: